بهزاد عبدی آهنگساز و محمد معتمدی، مصطفی محمودی، محمدرضا صادقی و... آواگران اپرای عاشورا هستند.
این اپرای فاخر هنری به همت بنیاد رودکی و همکاری گروه تئاتر عروسکی آران از ۱۹ مردادماه روی صحنه میرود و تا سه روز اجرای قطعی روی صحنه دارد و پس از آن بهتدریج برای شبهای بعدی بلیت فروخته خواهد
شد.
درباره جزئیات بیشتر اپرای عاشورا که برای نخستین بار در سال ۸۷ روی صحنه رفت و امسال اجرایی نو را پیش رو خواهد داشت با «بهروز غریب پور» نویسنده و کارگردان این اثر و خالق اپرای ملی گفتوگو کردیم که میخوانید.
اپرای عاشورا که آخر این هفته به روی صحنه میرود با تغییراتی نسبت به اجراهای قبلی همراه خواهد بود؟
اپرا هیچ تغییری در متن ندارد بلکه اجرای متفاوتی را روی صحنه خواهیم برد. در نمایشهای قبلی این اپرا در تالار فردوسی بهگونهای اجرا میکردیم که تمام حرکات و اعمال بازیدهندهها پنهان بود تا لحظات آخر اپرا که از پشت صحنه چگونگی اجرای بازیدهندهها را رونمایی میکردیم. وقتی از ما برای این اپرا در تالار وحدت دعوت شد یک نوع اجرایی را برای کار پیشبینی کردیم که برای اجراهای اروپایی انجام میدادیم بنابراین آنچه روی صحنه میبینیم، چیزی است که قبلاً پوشیده بود و دیده نمیشد؛ این بار با حضور تیم بازیدهندگان، اتفاقی جدید در اجرا خواهد افتاد ولی متن کار هیچ تغییری نکرده است.
در واقع مخاطبان شاهد بازآفرینی جدیدی در اجرای اپرای عاشورا خواهند بود؟
همینطور است؛ این بازآفرینی شامل تصاویر، نورپردازی و بازیدهندگی متناسب با صحنه بزرگ تالار وحدت است. البته ما پیش از این در سالنهایی بزرگتر از تالار وحدت هم اجرا کردیم مثلاً اپرای رستم و سهراب را در آرژانتین و رم به شیوه اجرا در تالار فردوسی و یا اپرای عاشورا را در ایتالیا به همین شیوه روی صحنه بردیم ولی این بار، یک نوآوری براساس ذات و ماهیت تعزیه را پیشبینی کردیم که امیدوارم حرکت متفاوتی باشد.
تغییری در آواگران هم ایجاد شده است؟
خیر، ما براساس پلیبک اجرا را انجام میدهیم و هر آنچه در اجرای اول اپرا وجود داشته در اجرای پس از ۱۴ سال نیز همان خواهد بود، یعنی نه خوانندهای تغییر کرده و نه موسیقی اثر. نمایشی که در تالار وحدت داریم، اجرایی کاملاً جدید است تا بتوانیم چهره دیگری از توان اجرایی یک گروه تئاتر عروسکی را به نمایش بگذاریم.
اهمیت فرم هنری اپرا در ارائه مفاهیم دینی همچون واقعه عاشورا چیست؟
روشنفکران، پژوهشگران و فرهنگپژوهان ما درباره تعزیه این نظر را داشتند که هنری عامیانه است و توسط شاعران گمنام نوشته میشود، ضمن اینکه دارای امتیازاتی از نظر فاصلهگذاری آواگر با نقش و تجسم توده مردم از یک واقعه بزرگ تاریخی است اما هرگز کسی توجه نکرد تعزیه، اپرای ملی ماست زیرا دارای چند وجه مشترک با اپراهای مدرن و کلاسیک جهان است. متن منظوم است، بازیگران و خوانندهها، نقشها را ایفا میکنند و موسیقی در سرتاسر کار وجود دارد. در زمان قاجاریه تصور این بود میشود بهتدریج این ساختار را به ساختاری تبدیل کرد که بتوان هرمضمون و محتوای ملی را در آن گنجاند ولی این تلاش ناکام ماند چون در دوره رضاشاه ممنوعیت اجرای تعزیه، قطعی شد. تعزیهخوانها به روستاها و نقاط دوردست کوچ نموده و تعزیه را به صورت پنهانی اجرا کردند. در زمان پهلوی دوم آزادی عمل نسبی به وجود آمد به طوریکه تعزیه در جشن هنر شیراز هم اجرا شد و با وجود محدودیتهایی که داشت، کمی جان گرفت اما روشنفکران به آن اعتنایی نکردند که میشود با پالایش تعزیه، این هنر را به سکو و بستری برای اپرای ملی تبدیل کرد. زمانی که «اپرای عاشورا» را روی صحنه بردم، در جایی گفتم راه نجات اپرای ملی از تعزیه میگذرد و نتیجه اجرای عاشورا و استقبال تماشاگران از آن علاوه بر ایران در فرانسه، لهستان، ایتالیا و دیگر کشورها مرا بیشتر تشویق کرد با همین ساختار از آواگران، ردیفهای آواز و موسیقی ایرانی، اپرای مولوی، اپرای حافظ، اپرای سعدی، اپرای خیام، اپرای عشق و... را بسازم. از این منظر، اپرای عاشورا مطلع اپرای ملی ماست. ضمن اینکه سعی کردم این را جا بیندازم که چرا اسم این هنر «اپرا»ست چون یک اسم علمی است مثل فیلم و سریال. اسامی دیگر پیش از این شکست خورده بود. زمانی میرزاده عشقی به جای «اپرا» از «آهنگیننامه» یا «نمایشهای آهنگین» استفاده کرد ولی هیچ کدام تأثیر عنوان «اپرا» را نداشت. ضمن اینکه من میخواستم به جامعه اعتماد بهنفس بدهم که آنچه غربیها طی پنج قرن به دست آورده اند، ما هم از قرنهای گذشته داشتیم، باید از تجارب خوب آنها بهره ببریم و با شناختی که داریم زمینه انتقال مضامین عرفانی و مذهبی را به شکل اپرا روی صحنه فراهم کنیم که شکر خدا انجام شد. به همین دلیل اپرای عاشورا امسال وارد پانزدهمین سال حیاتش میشود.
رمز ماندگاری این اپرا را چه میدانید؟
بهنظرم رمز ماندگاری آن نسبت دقیقی است که با مخاطبش دارد، یعنی از نظر محتوایی و موسیقایی با ذهنیت مخاطب متفاوت نیست. به محض اینکه اپرای عاشورا روی صفحه من در فضای مجازی رفت، هزاران نفر آن را به صورت خودجوش به اشتراک گذاشتند، این نشان میدهد من از یک احساس و تمایل ملی رونمایی کردم که قبلاً نادیده گرفته شده بود. اکنون این راه باز شده و با مشکل استقبال نکردن مخاطب مواجه نمیشویم.
با توجه به قدمت طولانی تعزیهخوانی در کشورمان، میتوان گفت در هنر اپرا هم دارای پیشینه هستیم؟
بله، اصلاً اولین اپرای ملی ما که تعزیه است، قدمت ۴۰۰ساله دارد. جالب اینکه بیشتر از اینکه رجال سیاسی و فرهنگی ما به تعزیه توجه نشان دهند، سیاحان و دیپلماتهای غربی متوجه شدند چه اتفاق بزرگی در ایران ریشه داشته است. کنت دوگوبینو، خاورشناس فرانسوی میگوید در میدان نقش جهان، صحنه نبرد عاشورا را دیدم، ۲هزار نفر درحال شمشیربازی بودند و پس از پایان اجرا، خون از دماغ کسی بیرون نیامد بس که اینها حرفهای بازیگری میکردند. چون آن زمان اعتماد بهنفس نداشتیم فکر میکردیم کار خاصی نیست. البته در برخی تعزیهها، اضافات و خرافاتی هم بود که نیاز به پالایش داشت. مگر در اپراهای اول غربی، صحنههای اضافی و الحاقات نامناسب وجود نداشت؟ بههرحال در گذر زمان اصلاح شد. در مورد تعزیه چون اعتماد بهنفس کافی وجود نداشت، امتیازات اولیه به مرور زمان حذف شد یعنی نظم تبدیل به نثر شد و موسیقی تعزیه را از بین بردند ولی من این امتیازات را به آن برگرداندم. مثلا اُشتلمخوانی تعزیه (پهلوانخوانی یا اشقیاخوانی) را در اپرای حافظ تکرار کردم. طبیعی است این اتفاق در فرهنگ نمایشی ما مؤثر است.
پس اپرای ملی به مؤلفههای اولیه تعزیه نزدیکتر است؟
دقیقاً همان است و مؤلفههای تعزیه همان امتیازات اپراست. اپرا در غرب هم از یک گذرگاه پرپیچ و خم عبور کرده است، یعنی از یونان باستان، بازیگران دیالوگهای منظوم داشتند و آواگری میکردند. اپرا در معنا یعنی اجرا که این اجرای دراماتیک در قرن هجدهم و بهویژه نوزدهم، جایگاه خودش را پیدا کرد. چون این اتفاق در ایتالیا رخ داد میگفتند ایتالیا مادر اپراست و کمکم در دیگر کشورها پا گرفت. در زمان محمدرضا شاه هم سعی کردند از اپرای غربی تقلید کنند و تلاش آهنگسازان ایرانی مبتنی بر تقلید بود، مثلاً نوع خوانش متن «بل کانتو» که نوع خوانش اپرای غربی بود در اجراها انجام میشد در حالیکه اگر شعر حافظ را به صورت بل کانتو بخوانید تمام ظرافت متن و جنبههای قدسی و زیباییشناسی فاخر این شعر را از بین میبرید. این هنر در کشورهای دیگر هم با آزمون و خطاهایی همراه بود تا امروز شاهد هنر جامعی باشیم که با استقبال مخاطب روبهرو شده است.
واکنش مخاطبان خارجی و غیرمسلمان اپرای عاشورا در اجراهای بینالمللی چه بود؟
بسیار مثبت بود به طوریکه در جشنواره «شارله ویله مزیه» فرانسه که در سال ۹۰ برگزار شد از ما تقاضا کردند بر میزان اجراهایمان اضافه کنیم. در این اجرا میدیدیم تماشاگران در حین اجرای اپرا، گریه میکردند و پس از پایان اجرا از من میپرسیدند این حسین کیست؟ این اپرا در شرایطی روی صحنههای بینالمللی رفت که دشمنان میگفتند ایران به دنبال جنگ است ولی تماشاگران اپرای عاشورا به من میگفتند این اپرا، اپرای صلح است و ضد جنگ. ما در لهستان و ایتالیا هم اجرا داشتیم و همینطور از کارمان استقبال شد ولی کمکاری مسئولان سبب شد به چند اجرای محدود بینالمللی بسنده کنند در حالیکه اگر اپرا در غرب تولید شده بود سرمایهگذاری میکردند که تمام دنیا آن را ببینند. بههرحال افتخار میکنم اپرای عاشورا به نام من ثبت شده است و امیدوارم دوام پیدا کند.
خبرنگار: زهره کهندل
نظر شما